خسرو گفت: ای پیرمرد، در موسم کهن سالی و فرتوتی، کار ايّام جوانی، پیشه کرده ای.
پادشاه گفت: «ای پیرمرد، در زمان پیری کارهای دورۀ جوانی را انجام می دهی».
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
فرتوتی |
پیری، سال خوردگی |
ايّام |
جمع يوم، روزها |
وقت آن است که دست از اين میل و آرزو برداری و درخت اعمال نیک در بهشت بنشانی.
وقت آن رسیده که اين کارهای دنیا را کنار بگذاری و کارهای شايسته ای را انجام دهی تا به بهشت بروی.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
میل |
علاقه |
اعمال |
جمع عمل، کارها |
بنشانی |
بکاری |
مفهوم بند:
ترک دنیا و جمع کردن پاداش اعمال معنوی
آرایه ادبی:
درخت، بنشانی ß مراعات نظیر
درخت اعمال نیک ß تشبیه «اعمال به درخت تشبیه شده است»
چه جای اين حرص و هوس باطل است؟ درختی که تو امروز نشانی، میوه ی آن کجا توانی خورد؟
تو با اين پیری نبايد به دنبال کارهای بیهوده باشی. چون تو، تا زمان بزرگ شدن اين درخت و محصول دادن آن، زنده نمی مانی و ثمر و نتیجۀ آن را نخواهی ديد.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
حرص |
طمع، زياده خواهی |
باطل |
بیهوده و بی فايده |
آرایه ادبی:
درختی که تو امروز نشانی، میوه ی آن کجا توانی خورد؟ ß پرسش انکاری (استفهام انکاری(
باغبان پیر و پاک دل گفت: «ديگران نشاندند، ما خورديم؛ اکنون ما بنشانیم تا ديگران خورند.»
باغبان پیر و مهربان گفت: ديگران، قبل از ما زحمت ها کشیده اند و ما حاصل زحمت آن ها استفاده کرديم، الآن ما می کاريم تا آيندگان از آن ها، استفاده کنند.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
پاک دل |
مهربان و با صفا |
نشاندند |
کاشتند |